دوصف
به نام خدا
دوصف
دیروز توی صف نان بودم.نانوایی کوی استادان دانشگاه.تویی این نانوایی دو صف وجود دارد، ساکنین کوی وغیر ساکنین کوی.صف غیر ساکنین شلوغ بود ولی ناچار بودم بایستم چون نان درخانه نداشتیم.ولی صف ساکنین کوی خلوت بود.چون اولویت باآنها بود.هرکسی که می آمد سریع نان می گرفت و می رفت.به قول شاطر نانوا اگر هزار نفردرصف کوی باشند و یک نفر در صف غیر کوی باید ابتدا آنها نان بگیرندو بعد آن یک نفر غیر کوی.ازشاطر علت را جویا شدم. گفت که این نانوای متعلق به ساکنین کوی است وآنها ارجحیت دارند وبه شما لطف می کنیم که نان می دهیم.از شاطر تشکر کردم که به لطف زیادی دارند.وجالب اینکه اکثر کسانی که به این نانوایی می آیند کارکنان دانشگاه هستند که به دوصف تقسیم شده اند.حال بگذریم که برخی غیر ساکنین کوی خودرا در این صف قرار می دهند و نان می گیرند.این قضیه مرا یاد مسافراتی انداخت که به قم داشتم.سالها پیش اردوی همراه با بچه های مسجد داشتیم به قم.مکانی برای اقامت پیدا نکردیم.یکی از همراهان خانه ای پدری داشتند در قم که به ناچار در آن خانه کوچک که دریکی ازشهرک های اطراف قم بود ساکن شدیم.برای خرید نان به نانوایی محل رفتم.آنجا هم دوصف بود.صف ایرانی وصف غیرایرانی یعنی افغانی.از کسانی که در صف بودند علت را پرسیدم گفتند که دراین شهرک افغانی زیاد است.به همین علت چون آنها ایرانی نیستند صفشان را جدا کردیم تا مشخص بشود و ما راحتر نان بگیریم.به آن آقا گفتم که همه درحال حاضر ساکن ایرانیم وایرانی هستیم وباید دریک صف قرار بگیریم.برایم جالب بود درشهرمقدسی که اکثر علماو طلاب درآنجا زندگی می کنند این چنین عدالت،حریت وجوانمردی زیر سوال می رود.وتاسف خوردم.
حال این دو صف درتمام زندگی وجامعه نمود پیدا کرده است وما ایرانی ها را به دوصف خودی وغیر خودی تقسیم کرده اند.






آنهائي كه از مراودات سياسي و بدهبستانهاي ديپلماتيك خبر دارند ، خوب مي دانند كه همه رويدادهاي رخ داده در عرصه روابط بينالملل حاصل رايزنيهاي مختلف و پشت پرده است . ازيك ديدار بسيار ساده گرفته تا حضور در اجلاسهاي بينالمللي. با شنيدن